معرفی شهید روحانی؛ حجت الاسلام سید محمدتقی بحرانی
سید محمدتقی بحرانی در سال 1349 هجری شمسی در بوشهر به دنیا آمد. سید محمدتقی بحرانی در سال 1349 هجری شمسی در بوشهر به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسه امام جعفرصادق(ع) و دوره راهنمایی را در مدرسه22بهمن بوشهر گذراند.
سید محمدتقی بحرانی در سال 1349 هجری شمسی در بوشهر به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسه امام جعفرصادق(ع) و دوره راهنمایی را در مدرسه22بهمن بوشهر گذراند. در دوران انقلاب 8 ساله بود ولی علی رغم سن کم، همراه با برادر در راهپیمایی و اعتراضاتی که علیه رژیم ستمشاهی پهلوی برپا می شد شرکت می کرد. رفتار و کردار او زبانزد خاص و عام بود، به طوری که بین همه محبوبیت خاصی داشت. رفتارش حساب شده و منظم بود و همه اعضا خانواده از او درس می گرفتند. گرچه سن و سال کمی داشت، ولی دارای روحی بزرگ و چهرهای جذاب بود، تا آنجا که، به هیچ کس کوچکترین حرفی که موجب رنجش او شود را نمی زد. از خصوصیات بارز اخلاقی وی می توان به حسن خلق و رفتار خوب و پسندیدهاش اشاره کرد. ساده زندگی میکرد، بیشتر از لباس پدر و برادرش استفاده میکرد و از لباس نو کمتر استفاده میکرد، چون اعتقادش این بود که تمیز و مرتب بودن انسان که به لباس نو نیست. بسیار بردبار، صبور، و در همه حال در کارهایش دارای نظم و برنامه بود و نسبت به مسائل اخلاقی حساس بود.
هر بار که اخبار و اطلاعاتی از جبههها میرسید، یا خبر شهادت عزیزی در شهر میپیچید، او احساس رمندگی میکرد، که چرا در شهر مانده و به کمک هم رزمان خود نمیرود. درسن 13 سالگی همراه با برادرش به بسیج رفت که به جبهه اعزام شود ولی به دلیل سن کمش به او اجازه اعزام ندادند و لذا با چهرهای آشفته و گریان به منزل رفت و پس از اصرار به پدر و مادر و دستکاری در شناسنامه خود، مجددا به بسیج رفت و موفق شد برای اعزام به جبهه ثبت نام کند. فردای آن روز با دیگر هم رزمانش عازم جبهههای غرب کشور شدند. سید محمدتقی، قبل از شهادت در مدرسه علمیه مشغول به تحصیل بود، وقتی می خواست به جبهه برود، مسئولین مدرسه و دوستانش به او میگفتند از درس عقب می مانی، اما وی در پاسخ میگفت: پس از برگشتن از جبهه از طریق نوار کاست و به کمک دیگر طلبهها، عقب ماندگی را جبران میکنم و همین طور از این طریق هم میشد و ایشان باتوجه به استعداد خدادادی که داشت، معمولاً درس های عقب مانده را خوب یاد میگرفت و خود را به دیگران میرساند. با آنکه مشغول تحصیل علوم دینی بود، اما چون قلبش برای حضور در میدانهای جنگ میتپید، لذا برای دومین بار در سال 1365 همراه با کاروان سپاه محمد(ص) به همراه جمعی از برادران هم محلی و خویشان خود به جبهه اعزام شد و در گردان تازه تاسیس “کمیل” به عنوان نیروی کمک آر.پی.جی زن میجنگید.
سرانجام در تاریخ 4/10/65 در عملیات کربالی4، قایق حامل او و تعدادی از هم رزمانش، در حالی که به سوی اهداف از پیش تعیین شده در حرکت بود، مورد اصابت خمپاره دشمن قرار گرفته و همگی به شهادت رسیدند.